سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، کشنده نادانی و مایه بزرگواری است . [امام علی علیه السلام]
شاید این جمعه بیاید
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» داستان ولادت حضرت

داستان ولادت حضرت :

شرایط زمان تولد امام زمان (علیه السلام) شرایط عادى نبود، زیرا طبق روایات منقول از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) مهدى آل محمد (علیه السلام)ـ آن که ستمگران را نابود و زمین را پر از عدل و داد مى کند ـ فرزند امام حسن عسکرى (علیه السلام) است. از این رو دستگاه خلافت عباسى امام حسن عسکرى (علیه السلام) را در شهر سامرا تحت نظر داشت، و منتظر بود تا اگر فرزندى از ایشان به دنیا آید، او را بکشد، همان گونه که فرعون، در کمین بود تا اگر حضرت موسى (علیه السلام) به دنیا آید، او را به قتل برساند. در این شرایط خفقان و غیر عادى، حضرت مهدى (علیه السلام) مخفیانه به دنیا آمدند.

 جریان تولد حضرت را حکیمه خاتون، دختر امام جواد (علیه السلام) و عمه ى امام حسن عسکرى (علیه السلام) این گونه بازگو کرده است:

 «ابو محمد امام حسن عسکرى (علیه السلام)شخصى را دنبال من فرستاد که امشب ـ شب نیمه ى شعبان ـ براى افطار نزد ما بیا، زیرا خداوند امشب حجتش را آشکار مى کند. پرسیدم این مولود از چه کسى است؟ حضرت فرمود: از نرجس خاتون. عرض کردم: من در نرجس خاتون آثار باردارى نمى بینم حضرت فرمود: موضوع همین است که گفتم.

 من در حالى که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود: بانوى من حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و خانواده ام هستى. او از سخن من تعجب کرد و ناراحت شد و فرمود: این چه سخنى است؟ گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندى عطا مى کند که سرور و آقاى دنیا و آخرت خواهد شد. نرجس خاتون از این سخن من خجالت کشید.

 بعد از افطار و نماز عشا به بستر رفتم. چون پاسى از نیمه ى شب گذشت، برخاستم و نماز شب را به جا آوردم، بعداز تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم; دیدم فجر اول طلوع کرده و نرجس در خواب است. در این حال، به ذهنم خطور کرد که چرا حجت خدا آشکار نشد؟! نزدیک بود شکى در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) از اتاق مجاور صدا زدند: اى عمه! شتاب مکن که موعود نزدیک است. من مشغول خواندن سوره «الم سجده» و «یس» شدم. در این هنگام ناگهان نرجس خاتون با ناراحتى از خواب بیدار شد. من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جارى کردم. امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرمود: سوره ى قدر را برایش بخوان. آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم: حالت چطور است؟ گفت: آنچه مولایت فرموده بود ظاهر شد. من دوباره سوره ى قدر را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره ى قدر را خواند که من ترسیدم. در این هنگام پرده ى نورى میان من و او کشیده شد، ناگاه متوجه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روى نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامى که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) صدا زدند: عمه! فرزندم را نزد من بیاور. وقتى نوزاد را نزد حضرت بردم، وى را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگو! پس آن طفل گفت: «اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول الله» پس از آن به امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سایر امامان معصوم (علیهم السلام) شهادت داد و چون به نام خود رسید فرمود: «اللهم انجزلى وعدى و اتمم لى امرى و ثبت و طأتى واملاء الارض بى عدلا و قسطاً» «پروردگارا! وعده ى مرا قطعى گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله ى من از عدل و داد پر کن.»

 در روایت دیگرى آمده است: چون حضرت مهدى (علیه السلام) متولّد شد، نورى از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر مى آمدند و بال هاى خود را بر سر و روى و بدن آن حضرت مى مالیدند و پرواز مى کردند. پس امام حسن عسکرى (علیه السلام) مرا آواز داد که اى عمه! فرزند را برگیر و نزد من بیاور، چون برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف بریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع راستش نوشته شده بود: «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً» ۱

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حامد احمدی طباطبایی ( پنج شنبه 86/4/21 :: ساعت 2:39 عصر )

»» غیبت امام زمان ودلایل ان

غیبت امام زمان(عج) و دلایل آن

به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین معنی غیبت این است که آن حضرت در درون جوامع بشرى زندگى نمى کند و در دسترس مردم نیست تا مانند دیگر انسانهاى عادى هر کس خواست او را ببیند و آشنا و بیگانه و دوست و دشمن آن حضرت را ملاقات کنند .

دومین معناى غیبت این است که حضرت مهدى در میان همین جامعه و همین انسانها است اما به قدرت خدا هرگاه اراده کند از برابر دیدگان آنان غایب مى شود و دیدگان مردم  او را نمى بینند .

سومین معناى غیبت این است که آن حضرت در میان مردم و جامعه زندگى مى کنند و حتى بنا بر روایاتى افراد جامعه آن حضرت را رؤیت مى کنند در حالی که وى را نمى شناسند.

آنچه بدیهى است و بنا بر احادیث ضرورى است اینکه معناى نخست بطور کلى و عمومى قابل پذیرش نیست. چه آنکه او ولى خدا و هادى و راهنماى حق خواهان است در نتیجه مى بایست به هنگام بروز ضرورتها و مصلحتها در جامعه مؤثر باشد، زیرا او براى انسان و هدایت او مأموریت یافته است. لذا آنچه از احادیث ائمه (ع) استفاده مى شود، آمیزه اى از معناى دوم و سوم است. هم هست ( براى مشتاقان سالک ) و هم نیست ( در نظر ظالمان و بد خواهان) .

خداوند در قرآن مى فرماید "وجعلنا من بین أیدیهم سدا ومن خلفهم سدا فأغشیناهم فهم لا یبصرون" ، و ما در برابر آنان دیوارى کشیدیم و در پشت سرشان (نیز) دیوارى و بر دیدگانشان نیز پرده اى افکندیم تا نتوانند بنگرند و ببینند.

فلسفه غیبت

آنچه از منابع حدیثى و تاریخى به دست مى آید این است که خداوند در طول تاریخ بر سنتى استوار همیشه اصرار داشته است و در میان هر قوم و ملتى آن را به حرکت آورده و به گونه اى عینیت بخشیده است و آن پنهان سازى معلمان و مربیان راستین بشریت از دیده ها بوده است. از این قانون ژرف امت اسلام نیز استثنا نبوده و به غیبت آخرین امام خود گرفتار آمده است.

حفظ جان امام

هرگاه گروهى از شیعیان اطراف یکى از امامان معصوم (ع) گرد آمده، از خرمن علمش خوشه اى چیده اند، بر ستمگران زمان سخت آمده، آتش حسد و کینه آنها شعله ور شده، با تمام نیرو براى خاموش کردن آن مشعل هدایت همت گماشته اند.

هنگامى که به روایات پیامبر و اهل بیت (ع) در مورد امام عصر مى نگریم، به این نکته تصریح شده است که حکمت غیبت طولانى آن وجود گرانمایه به فرمان خدا، صیانت از جان گرامى و حیات پر برکت او براى تحقق یافتن نویدها و بشارتهاست.

چرا که ما مى دانیم دو رژیم سیاهکار عثمانى و عباسى و دیگر حکمرانان خودکامه اى که طى قرون و اعصار در کشورهاى اسلامى به ویژه خاورمیانه حکومت مى کردند، همواره تمامى تلاش و کوشش ارتجاعى خود را در راه از میان برداشتن آن مصلح بزرگ جهانى به کار گرفتند، به ویژه پس از دریافت این حقیقت که او طبق آیات و روایات همان اصلاحگر پر شکوهى است که پایه هاى قدرت ظالمانه آنان را به لرزه در خواهد آورد و کاخ بیداد ایشان را منهدم مى سازد و آنان را از تسلط ظالمانه بر سرنوشت بندگان خدا و سرزمین آنان باز خواهد داشت.

بر اساس گزارش پایگاه امام مهدی(عج)، هجوم و پیگیرى در پیدا کردن مهدى ایجاب مى کرد تا براى نگهدارى جان باقیمانده سلسله امامت ، سلاله نبوت، و مصلح بزرگ بشریت اقدامى بس جدى به عمل آید.

در امر غیبت امام دوازدهم و علل آن مسائل بسیارى وجود دارد. یکى از علتهاى ظاهرى و ملموس آن همین چگونگى و پیشامد بود که از سوى دشمنان طراحى شد و امر عظیم «غیبت» را در پى داشت. در احوالى که یاد شد ضمن مقارناتى زمینه ناپدیدى امام از نظرها فراهم آمد و دوازدهمین هادى، به فرمان الهى و به قدرت و حکمت خدائى از نظرها پنهان شد.

قدرشناسى

از دیگر راز و رمزهاى پیچیده نهان زیستى امام مهدى بازشناسى ارزش و اهمیت حضور امام معصوم در عرصه هاى مختلف جامعه بشرى است. چرا که قدر عافیت کسى داند که به مصیبتى گرفتار آید، از این روست که بازگشت این نعمت  به هنگام ظهور به خورشیدى که از کرانه غروب خود سر بر آورد، تشبیه شده است .

و این بدان معناست که ناپدید شدن این خورشید هدایت نشأت گرفته از امور اجتماعى بسیارى است که یکى از مهمترین آنها بى توجهى و قدرنشناسى از مقام ولایت، امام معصوم زمان و کناره گیرى از دریاى بى کران دانش، حکمت و معارف او و روى آورى به مظاهر پوچى و تباهى است و بدین علت است که چنین گوهرى از کفها ربوده شده و تا هنگام خواهش صادقانه انسانها باز نمی گردد.

آزمایش مردم

امتحان و آزمایش یکى از حکمتهاى غیبت ولى زمان است که خود از سنتهاى الهی است. خداوند، بندگان خویش را با آزمایشهاى مختلفی به بوته امتحان مى سپارد، از این رو کسانى که به خدا و پیام آورش و هر آنچه آن حضرت در مورد حضرت مهدى  آورده است ایمان بیاورند دیگر طولانی شدن غیبت آن گرانمایه از ثبات قدم و ایمان عمیق و تزلزل ناپذیر آنان نمى کاهد .

تغییرات فرهنگى و روانى در دوران غیبت

از جمله اسرار غیبت امام آن است که در دوران غیبت ملل جهان به تدریج براى ظهور آن مصلح حقیقى و سامان دهنده وضع بشر آمادگى علمى و اخلاقى و عملى می یابند، زیرا ظهور آن حضرت مانند ظهور پیامبران و دیگر حجتهاى خداوند نیست که بر پایه اسباب و علل عادى باشد، چرا که روش آن بزرگوار در رهبرى جهان مبنى بر حقایق، حکم به واقعیات، ترک تقیه و شدت در امر به معروف و نهى از منکر، مؤاخذه سخت از کارگزاران و صاحب منصبان، رسیدگى به کارهاى آنها است که انجام این امور نیاز به تکامل علوم ، معارف، رشد فکرى و اخلاقى بشر دارد، بطوری که زمینه عالمگیر شدن تعالیم اسلام و جهانى شدن حکومت قرآن فراهم باشد.

بازشناسى مؤمن از کافر

یکى دیگر از رازهاى غیبت امتحان مردم در مصائب و مشکلات زندگى است تا ظرفیت و یا تحمل هر کس بر خود آشکار شود که تا چه حد در راه دین، مذهب، آئین و کیش خود توان استقامت دارند تا بدین امتحان خوب و بد ممتاز شوند، با امتحان باید خوب از بد، کافر از مؤمن و منافق از مسلم و فاسق از عادل و زشت از زیبا جدا، ایمان مؤمنین محکم شود و شک و شبهه ای باقى نماند و حجت الهى بر خلق تمام شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حامد احمدی طباطبایی ( چهارشنبه 86/4/20 :: ساعت 1:9 عصر )

»» چگونه یاران امام زمان باشیم




یاری امام زمان(عج) در این زمان به انجام صحیح وظایف خود در زمان غیبت است . وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید.
                   لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ            عشق بازان چنین مستحق هجرانند
بنابراین انتظار باید قبل از آنکه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و کردار او فهمیده شود. نمی توان هر کسی را که ادعای دوستی و ولایت امام زمان(عج) را دارد در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود. آری «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطاربگوید».
با چنین توضیحی روشن است که یک منتظر واقعی امام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد که هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه که این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد برای یاری امام زمان(عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را درراه آن حضرت فدا نماید. بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا که چنین کسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد.
با توجه به نکات ذکر شده می توان برخی وظایف منتظر امام زمان(ع) را چنین ذکر کرد:

1. اولین شرط انتظار؛ معرفت است تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامی انسان در انتظار کسی می نشیند که او را خوب بشناسد اما اگر انسان کسی را نشناسد ولو بداند که آن شخص خواهد آمد برایش اهمیتی نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان هم چنین است. کسانی که آن حضرت را نمی شناسند مانند کفار و یا اهل ادیان دیگر، هرگز انتظار او را نمی کشند اما کسانی که او را می شناسند و ارزش او را می شناسند و مقام او رامی دانند منتظر او می مانند.
کسانی که امام زمان(عج) را نمی شناسند اگر چه به ظاهر مسلمان باشند چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفته اند. چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؛ هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است» (بحارالانوار، ج 32، ص 331).
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان است و طبیعی است که هر مقدار معرفت انسان نسبت به امام زمان بیشتر باشد انسان ارزش او را بیشتر درک خواهد کرد و به عظمت او بیشتر پی خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالی که افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت هرگز احساس تشنگی و عطش نسبت به وجود مقدس آن حضرت نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران او بیرون هستند. آری:
                وصل خورشید به شب پره اعمی نرسد             که در این آینه صاحب نظران حیرانند
البته شناخت امام زمان دو گونه است. اول، شناخت تاریخی وجود آن حضرت مانند اینکه امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالی است و مانند آن. اما گونه دیگر شناخت امام زمان(ع)، شناخت مقام نورانیت آن حضرت است که این شناخت کار هر کسینیست و ظرفیت و لیاقت زیادی می خواهد. و در حقیقت اصحاب خاص امام زمان(ع) کسانی هستند که آن حضرت را به مقام نورانیت شناخته اند برای آگاهی از مقام عظیم امامت رجوع به زیارت جامعه کبیره و تأمل در معانی عمیق و عجیب آن توصیه می شود.
همچنین خواندن کتب معتبری که در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است می تواند انسان را تا حدی به مقام و عظمت امام زمان(ع) آشنا سازد.

2. محبت به امام زمان(ع)؛ وظیفه دیگری است که منتظران آن حضرت باید در خود ایجاد کنند و آن را افزایش دهند. بدیهی است که تا انسان از میهمان خویش خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد هر چند هم که او رابشناسد نمی تواند واقعا منتظر آمدن او باشد اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید چگونه می تواند منتظر قدم او باشد و خود را برای پذیرایی از او آماده کند؟ پس تا محبت به امام زمان در وجود انسان شکل نگرفته و شعله ور نشده باشد نمی تواند به وظایف منتظران واقعی عمل نماید.محبت به امام زمان وظیفه ای است که پیامبر اکرم(ص) نیز به دستور خدا از ما خواسته است. آنجا که در قرآن کریم می فرماید: «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» ؛ (شوری، آیه23).
3. ایجاد سنخیت با امام زمان(ع)؛ منتظران واقعی وضعیت روحی و فکری و عملی خود با به گونه ای سامان می دهند که سنخیت کاملی با امام زمان(ع) داشته باشند. آیا می توان منتظر قدوم کسی بود و با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا می توان محبت کسی را داشت اما با او هیچ سنخیت و مشابهتی نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقی و درجات معنوی حاصل می شود. و تنها در این صورت است که می توان ادعای محبت به امام زمان را داشت. در صورتی که انسان رفتارش مطابق میل امام زمان باشد شعله محبت او در دلش زبانه خواهد کشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دوری اش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبیعی است که هر چقدر این سنخیت بیشتر باشد محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز
به آن حضرت افزون تر خواهد گشت.
4. ارتباط با منتظران دیگر؛ منتظر امام زمان می داند که برنامه آن حضرت یک برنامه جهانی است و باید یاوران زیادی داشته باشد تا حرکتش پیروز شود. بنابراین به فکر گسترش یاران و منتظران آن حضرت خواهد افتاد و باارتباط با آنها به تقویت روحیات ایمانی خود و دیگران خواهد پرداخت تا بر اساس تعاونوا علی البرّ و التقوی به کمک مؤمنان منتظر دیگر خود را آماده ظهور حضرت بنماید.
5. دعا برای تسریع در ظهور امام زمان(ع)؛ منتظر واقعی هر لحظه انتظار محبوب را می کشد و از خدا می خواهد که هر چه زودتر او را برساند بنابراین دعای فراوان برای فرج آن حضرت از وظایف همیشگی منتظرآن حضرتش می باشد. دعای برای تسریع در فرج امام زمان مورد توصیه آن حضرت نیز می باشد.
6. ارتباط با امام زمان(ع) به شکل های مختلف؛ اگر انسان منتظر محبوب خویش را نیابد سعی می کند عدم دوری محبوب خویش را از طریق دیگری مانند تلفن و نامه جبران نماید تا اگر به ملاقات او موفق نشده است لا اقل ارتباط ضعیفی با او داشته باشد. همچنین منتظر امام زمان وقتی موفق به زیارت آن حضرت نمی شود از طریق خواندن دعای ندبه، زیارت آل یاسین، دعای عهد که از طرف بزرگان بسیار توصیه شده است، و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران ارتباط خود را با آن حضرت حفظ می کند.
7. یاد فراوان حضرت؛ یاد کردن از محبوب عادت دیرینه منتظران عاشق است که چندی منتظر محبوب خویش هستند اما نتوانسته اند پس از مدتها انتظار او را ببینند و حال خود را لا اقل با یاد او و نام او آرام می کنند. به یاد آوردن امام عصر و عنایت او به شیعیان با ذکر احادیث، کرامات، مقام امام و عنایت امام به شیعیان وظیفه دیگری است که منتظران واقعی احساس می کنند و بدین طریق همواره نام و یاد آن حضرت را زنده نگه می دارند.
8. دادن صدقه برای سلامتی آن عزیز و یا حواله نمودن ثواب هایی برای آن حضرت
9. رفع شبهه و مبارزه با شبهه افکنان درباره وجود، طول عمر و آثار وجودی آن حضرت در بین منتظران.
10. امیدواری بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا(س) و امید دادن به دیگران
11. ایجاد آمادگی دائم رزمی برای ظهور حضرت چنانکه در روایت آمده است: «لیعدن احدکم لخروج القائم و لو سهما؛ هر یک از شما برای قیام قائم(عج)باید آماده گردد هر چند با تهیه یک تیر باشد» (بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146).
منتظران و یاوران مصلح جهانی باید خود صالح باشند؛ بنابراین برای فراهم کردن زمینه ظهور حضرتشان، ما باید از خود آغاز کنیم و با اراده ای محکم، عزمی راسخ و برنامه ای دقیق به اصلاح افکار و اندیشه ها و نیز تغییر و اصلاح رفتار و کردارمان بپردازیم و با آگاهی ازوظایف عملی و گسترش شناخت خود از مبانی دینی و معرفتی، در راه تقویت بنیه اعتقادی و اخلاقی خویش، تلاش و کوشش کنیم. و در یک جمله با اجتناب از معاصی، لغزش ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظایف دینی ـ در هر محیطی که هستیم ـ به خودسازی اقدام کنیم و باتوبه از اعمال گذشته، قلب خویش را برای تجلّی نور الهی آماده سازیم. بنابراین گناهان گذشته ـ هر چند زیاد باشد ـ نمی تواند مانع مهمی در راه رشد و کمال و پیوستن به جرگه منتظران و یاوران واقعی امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعی، می توان سیئات و بدی های گذشته را به حسنه و نیکی تبدیل کرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.
قرآن راجع به حضرت مهدی(ع) و اصحاب ایشان می فرماید:
«الدین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و آمرو بالمعروف و نَهوا عن المنکر؛ کسانی که اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را به پا داشته و زکات را [به مستحق [می بخشند و به معروف امر نموده و از منکر نهیمی کنند (حج، آیه 41).
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرماید: «این آیه برای آل محمد و مهدی(ع) و اصحاب او است».
در نتیجه اگر ما هم می خواهیم از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم، باید به این امور اهتمام ورزیم. در این رابطه به راه کارهای زیر توجه فرمایید:
1. ارتباط معنوی خود را با خدای متعال تقویت کنید؛
2. نمازهای یومیه را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید؛
3. سعی کنید در نماز حضور قلب داشته باشید و همیشه خود را در محضر خداوند متعال بدانید؛
4. از هر گونه گناه و معصیتی اجتناب کنید؛
5. حجاب، متانت و وقار خود را کاملاً رعایت کنید؛
6. بدانید که هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان(عج) عرضه می شود و مورد بررسی قرار می گیرد؛
7. اکنون که در دوران تحصیل علم هستید، بیشترین توجه خود را به درس و موفقیت تحصیلی داشته باشید؛
8. با مطالعه کتاب هایی که درباره امام زمان(ع)، آگاهی و شناخت خود را در این زمینه تعمیق و گسترش بخشید؛
9. برای اصلاح اوضاع فرهنگی دانشگاه، به تنهایی یا به کمک دیگر دانشجویان متدین و دلسوز و یا به کمک بعضی از تشکل های مذهبی دانشگاه، امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدین وسیله جلو بعضی اعمال خلاف را بگیرید. در این راه نهراسید و خجالت هم نکشید؛زیرا خشنودی و رضایت امام زمان(ع)، در گسترش ارزش های دینی و اخلاقی و اجتناب از گناه و خلاف است.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حامد احمدی طباطبایی ( چهارشنبه 86/4/20 :: ساعت 1:1 عصر )

»» پیوند با نور



هدف از ایجاد ارتباط در جامعه انسانی، رفع نیازهای عاطفی و روحی و گاه مادی انسان ها است. البته بدون آگاهی از عناصر ایجاد ارتباط، حصول انس و الفت بین انسان ها غیر ممکن یا ناپایدار است. اکنون پرسشی اساسی رخ می نماید: «ارتباط با امامِ عصر(عج) چه ضرورتی دارد و چگونه باید باشد؟»

در پاسخ به این پرسش، باید قدری با ابعاد وجود و شخصیتی حضرت مهدی(عج) آشنا شد.

امام زمان(عج) حجت الهی و جانشین خداوند در زمین است. معصومان(ع) در روایات متعدد تأکید کرده اند که زمین هرگز از حجت تهی نیست. (الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 12) حجت خداوند چون عمود خیمه نظام آفرینش است که نبودش به اختلال دستگاه خلقت می انجامد.(همان، ص 13) اولیای الهی(ع) در هر زمان واسطه فیض خداوندند و قلب پاکشان گنجینه اسرار و علوم الهی است. اگر فردی جایگاه والای امام عصر(عج) را به فرا خور درکش بشناسد و او را واپسین حجت خداوند و کانون همه خوبی ها و کمالات و آینه دار صفات جلال و جمال پروردگار و میراث دار فضیلت های همه انبیای الهی بداند، ضرورت ارتباط با آن حضرت را تصدیق می کند؛ زیرا او تنها کشتی نجاتی است که غرق شدگان دریای ظلمانی و پر موج دنیا و کشتی شکستگان توفان هوس و شرک و نفاق با سوار شدن به آن به ساحل نجات و سعادت ابدی راه می یابند؛ آن سَرور، سرچشمه حیات حقیقی و زاینده رود زندگی است که حیات و سرزندگی و جنبش هر موجودی وامدار او است و وجود و بقای هر چیز طُفیل هستی وی شمرده می شود؛ چنان که در قسمتی از زیارت روز جمعه آن بزرگوار آمده است: «السلام علیک یا سفینة النجاة السلام علیک یا عین الحیاة؛ سلام بر تو که کشتی نجات و چشمه زندگانی و حیاتی.»

آن حضرت(عج) وجه الله و قطب عالم وجود و رشته اتصال زمین و آسمان و ظاهر و باطن و مُلک و ملکوت است: «أین وجهُ الله الذی الیه یتوجه الاولیاء؟ أین السبب المتصل بین الارض و السماء».(دعای ندبه) اگر این حقایق را دریابیم، آتش شوق دیدارش در دل ما شعله می کشد؛ یعقوب وار شیفته دیدار یوسف زهرا(ع) می گردیم و چنین زمزمه می کنیم: «لیت شعری أنی استقرت بک النویٰ بل أیُّ ارض تقلبک أو ثری؛ کاش می دانستم خاک پای تو، توتیای چشم چه گوشه ای از خاک گشته و کدامین زمین کف پای تو را تاج افتخار خود کرده و با تحمل بدن تو، قدر و قیمت یافته است ... .»(همان)

«متی نرد مناهلک الرویة فنروی متی ننتقع من عذب مائک فقد طال الصدیٰ؛ مولای من! چه زمانی به چشمه سارهای زندگی بخش تو راه می یابم و چه وقت زمین تفتیده وجودم از آب زلال وجودت سیراب می گردد.»(همان)

ارتباط با امام زمان(عج) یعنی خود را به رشته ولایت او پیوند زدن، بذر محبت و معرفت آن سرور انس و جان را در  دل کاشتن، بر خدمت و یاری و فرمانبری و پیروی او گردن نهادن، روش و کیش او و پدران گرامی اش را نصب العین قرار دادن، با رعایت تقوا و حسن خلق و آراسته شدن به صفات و اخلاق خدایی، انتظار مقدم وی را کشیدن و در یک کلام دین مبین را در همه ابعادش با تأمل عالمانه و اندیشه ژرف پذیرفتن و به قدر توانایی در عمل به دستورهای آن کوشیدن است.

عنصر اصلی در ایجاد ارتباط با آن امام بزرگوار انجام دادن اموری است که رضایت حضرتش(عج) را به ارمغان آورد. رضایت او همان خشنودی خداوند است که جز با انجام دادن واجبات و ترک محرمات و رعایت تقوا به معنای وسیع آن در همه شؤون فردی و اجتماعی حاصل نمی گردد. به خاطر نقش محوری خشنودی آن حضرت(عج) در هموار شدن راه بندگی و سعادت است که در دعای ندبه از خداوند عاجزانه چنین درخواست می کنیم: «و امْنن علینا برضاه وهب لنا رأفته و رحمة و دعاءه و خیره ما ننال به سعةً من رحمتک و فوزا عندک؛ خداوندا! با خرسندی مولای ما از اعمال و رفتارمان بر ما منت گذار و لطف و رحمت و خیر و نیکی و دعای آن سرور را بدان اندازه که بهره گسترده ای از رحمت تو و رستگاری و فلاح نزد تو را به همراه داشته باشد، روزی ما بفرما.»

البته باید توجه داشت ارتباط با امام عصر(عج)، انواع گوناگون دارد:

1. ارتباط غیابی: یعنی ارتباط با حضرت(عج) بدون این که ملاقاتی با حضر تش(عج) انجام گیرد. این نوع که بیشترین نوع ارتباط به شمار می آید نشان دهنده معرفت و ایمان سرشار انسان مؤمن است و معصومان(ع) بر تعمیق و استمرار آن بسیار تأکید ورزیده اند؛ چنان که روایتی می خوانیم: «کسانی که در زمان غیبت مهدی(ع) زندگی می کنند و به امامت آن حضرت(ع) اعتقاد دارند و در انتظار ظهور آن سرور به سر می برند، از اهل همه زمان ها برتر و والاترند؛ چون خداوند متعال به اندازه ای عقل و فهم و معرفت به آنها عنایت کرده که غیبت نزدشان به منزله حضور است.»(الشموس المضیئه، علی سعادت پرور، ص 78)

2. ارتباط در خواب: یعنی انسان به اندازه ای در راه خشنودی حضرتش(عج) گام بردارد که جمال عالم آرای آن ماه کنعانی را در عالم رؤیا مشاهده کند؛ چنان که بسیاری از مؤمنان و بندگان شایسته خداوند به این فوز عظیم دست یافته اند.

3. ارتباط حضوری: یعنی گوهر وجود انسان به درجه ای از خلوص و پاکی و صفا برسد وب ه حدی با ان وجود گرامی سنخیت و تشابه پیدا کند و فروغ چهره آن آفتاب پنهان را بی نقاب مشاهده کند و به فیض دولت آن پادشه خوبان برسد. البته وظیفه ما اطاعت از آن مولا و جلب خشنودی او است و درباره دیدار آن سرور وظیفه ای نداریم؛ ولی شمار کسانی که با فرمانبری خالصانه و خاکساری در پیشگاه با عظمت آن امام همام(ع) به نعمت بی بدین دیدار آن آروزی دل های حقجو نایل گردیده اند، اندک نیست. داستان های فراوانی از این دیدارها در کتاب ها آورده اند که خواندن آنها، ایمان و محبت به آن سرور را در قلب ها فزونی می بخشد و عطر یادش را در فضای سینه ها می پراکند.(ر.ک: منتهی الآمال، شیخ عباس قمی و نجم الثاقب، میرزا حسین نوری)

اما آن چه مهم است ارتباط قلبی و معنوی با حضرت(عج) است که برای عموم دلباختگان ممکن است. آن چه در ذیل می آید زمینه ساز این پیوند نورانی است:

1. شناخت عمیق و درست از ابعاد وجودی آن حضرت و درک جایگاه والای آن امام بزرگوار.

2. کسب رضایت و خرسندی وی از طریق شناخت عالمانه دین در همه ابعاد و عمل به احکام و آموزه های آن و در رأس همه، انجام واجبات و دوری از محرمات.

3. انجام اعمالی که حضور و توجه آن بزرگوار را ملموس تر می سازد؛ از فاصله ما و آن حضرت(عج) می کاهد و محبت او را در دل ما افزون می سازد؛ برای مثال می توان به اعمال زیر اشاره کرد:

‌أ. خواندن دعاها و زیارت هایی که به آن حضرت(عج) مربوط است؛ مانند دعای فرج و ندبه و عهد و زیارت آل یاسین.

‌ب. دعا برای سلامتی آن عزیز و نزدیک شدن ظهورش؛ چنان که معصومان(ع) بر آن تأکید ورزیده اند.

‌ج. انجام کردار خیری چون تلاوت قرآن، زیارت و صدقه دادن و هدیه کردن ثواب آنها به روح پاک آن حضرت و پدر و مادر و اجداد گرامی اش.

‌د. صدقه دادن برای سلامتی امام(عج) و انجام حج و عمره و طواف به نیابت از آن حضرت(عج).



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سید حامد احمدی طباطبایی ( چهارشنبه 86/4/20 :: ساعت 12:51 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

داستان ولادت حضرت
غیبت امام زمان ودلایل ان
چگونه یاران امام زمان باشیم
پیوند با نور

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 1921
» درباره من

شاید این جمعه بیاید
سید حامد احمدی طباطبایی
من سید حامد احمدی طباطبایی از مشهد ارزوم اینه که یه روز تو مسجد جمکران نماز بخونم هنوز نشده این وبلاگ رو ایجاد کردم تا امام زمان یه گوشه چشمی به من بندازه بدونه چقدر دوستش دارم خلاصه براش میمیرم

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب